سفرنامه ای برای جامونده ها
#سفرنامه_عشق خاطره نگاری و روزنانه نویسی سفرم در اربعین پارساله
در این سفر یک روز تا اربعین حسینی مانده ( ۱۹صفر۱۴۳۵)

از حرم سقا بیرون اومدیم
از داخل بین الحرمین باید میرفتیم سمت حرم ارباب
مسیر زیادی نیست اما شدت جمعیت عزادار خیلی بود و طی کردن همین مسیر طول میکشید
بالاخره رسیدیم به حرم ارباب ورودی خیلی شلوغ بود و باید از بین دسته های عزاداری عبور میکردیم ..
نیازی به مداحی و روضه نبود ... حضور اونجا هم دل و انقد میسوزوند که اشک مداوم جاری باشه
رسیدیم به ورودی روضه منوره ...
جمعیت هروله کنان دور شش گوشه میچرخید
رفتیم داخل و ذکر همه #لبیک_یاحسین بود
بعد از نیم دور گشتن با فشار جمعیت از درب پایین پای حضرت خارج شدیم
توی صحن هم شلوغ بود اما یه جا گیر اوردیم و وایسادیم زیارت عاشوا خوندیم
دیگه دیروقت بود ..
باید میرفتیم سرقرار با دوستان که برگردیم مدرسه استراحت کنیم که به برنامه روز اربعین برسیم
خیابون های اطراف حرم هم ازدحام شدید جمعیت و داشت ...
پیاده رفتیم به سمت مدرسه
فک کنم ساعت تقریبا ۹ شب بود
پیدا کردن مسیر از داخل کوچه پس کوچه ها سخت بود اما شد ...
بالاخره رسیدم مدرسه
هوا سرد بود ...
بخاری ها هم روشن و توی گرما خوش بودیم و شب هم با گرمای نسبتا خوبش خوابیدیم
ولی چشتون روز بد نبینه

سفرنامه ادامه دارد ‌...