ویژه نامه ی شهادت حضرت ریحانه النبی (س) رو به صورت سریال نوشتاری با گزارش لحظه به لحظه وقایع بعد از پیامبر مرور میکنیم
باشد که مورد رضایت حضرتش قرار گیرد ...
بسم الله
#سریال_کمتر_از_صد_روز
قسمت چهارم
✏️ .
.
#نامرد_مردم
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم بیست و سه سال خون دل خورد تا امتش را به راه راست هدایت کند و از جاهلیت برهاند. او بیش از آنچه در وصف در آید سختی کشید. در میان انبیای گذشته حضرت یوسف سالها دور از خانواده و در غربت به سر برد و سالهایی را هم در زندان گذراند. حضرت ایوب به مرگ همسر و فرزندان و از بین رفتن اموال و تحمل مریضی سخت آزموده شد. حضرت یحیی ذبح شد و ...
اما نبی مکرم اسلام فرمود: "هیچ پیامبری مانند من آزار و اذیت ندید."
و اکنون, روز دوشنبه, که هنوز بدن پیامبر رحمت به خاک سپرده نشده, عده ای از انصار او را در میان خویشان و نزدیکانش رها میکنند و در گعده گاهی در گوشه ای از شهر که به سبب داشتن سایه بان به "سقیفه" بنی ساعده شناخته میشود جمع میگردند.
آنان قصد دارند بزرگ و مهتر خود را که سعد بن عباده نام دارد به جانشینی رسول خدا منصوب کنند و همانجا با او بیعت نمایند. سعد گرچه در حال مریضی به سر میبرد و به سختی در #سقیفه حاضر شده, با زحمت شروع به سخنرانی میکند و پس از حمد و ستایش خدا سابقه انصار در اسلام را یادآور میشود ...
عدم حضور بزرگان انصار در مراسم پیامبر به چشم مهاجرین می آید و هنوز مدتی از برپایی جلسه نگذشته که از ماجرا بو میبرند و خود را به سقیفه میرسانند.
این گروه _که در میان آنان کسانی چون ابوبکر و عمر و ابوعبیده و مغیره هم دیده میشوند_ وارد مجلس میگردد.
سعد هنوز در حال تمجید از انصار است. جنگهای آنان, فداکاری هایشان, برتری هایشان نسبت به مهاجرین و ...
وقتی سخنانش به سر انجام میرسد با صدایی رسا و بلندتر اعلام میکند:
"اینک ای گروه انصار! زمام حکومت را بدست گیرید و آن را به دیگری وانگذارید."
فریاد تایید انصار بالا میرود. مهاجرین از این سخن برآشفته میشوند. عمر برمیخیزد تا با فریاد و پرخاش مانع سعد شود اما ابوبکر جلوی او را میگیرد. سپس جمعیت را آرام میکند تا خود شروع به سخن گفتن کند...
.
.
ادامه دارد ...